سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ناتوانى آفت است ، و شکیبایى شجاعت و ناخواستن دنیا ثروت و پرهیزگارى سپرى نگهدار و رضا نیکو همنشین و یار . [نهج البلاغه]
روی دروازه قلبم نوشتم - شعر و اس ام اس
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • روی دروازه قلبم نوشتم: ورود ممنوع !!!!!!*** ***

    دل پریشان آمد. گفتم بخوانش. خواند و بازگشت.!!!!!

    *** *** امید مضطرب آمد . گفتـم بخوانش. خـوانـد و

     بازگشت.!!!!*** *** آرزو با دلهره آمد.گفتم بخوانش

     خواند و بازگشت ... !!!*** ***عشق خنده کنان آمد!

     گفتم خواندیش؟ گفت: من سواد ندارم

    ……………………………………………………………………………….

    تو را نگاه میکنم که خفته ای کنار من

              پس از تمام اضطراب, عذاب و انتظارمن

                        تورا نگاه می کنم که دیدنی ترین تویی

                                وازتو حرف میزنم که گفتنی ترین تویی

     

    من ازتوحرف میزنم شب عاشقانه میشود

    تـو را ادامه می دهم همین ترانه می شود

     

    کـاش بـه شهر خـوب تـو مـراهمیـشه راه بـود

            راه بـه تـو رسیـدنـم هـمـیـن پـل نـگـاه بـود

                    مرا ببر به خواب خود که خسته ام ازهمه کس

                          که خواب و بیداری من هر دو شکنجه بود و بس

     

    من ازتوحرف میزنم شب عاشقانه میشود

    تـو را ادامه می دهم همین ترانه می شود

     



    جواد ::: چهارشنبه 85/11/4::: ساعت 1:30 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 29
    بازدید دیروز: 3
    کل بازدید :76260

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    روی دروازه قلبم نوشتم - شعر و اس ام اس
    جواد
    همه هستی من آیه تاریکیست که ترا در خود تکرار کنان به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد من در این آیه ترا آه کشیدم آه من در این آیه ترا به درخت و آب و آتش پیوند زدم زندگی شاید یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد زندگی شاید ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد زندگی شاید طفلی است که از مدرسه بر میگردد زندگی شاید افروختن سیگاری باشد در فاصله رخوتناک دو همآغوشی یا عبور گیج رهگذری باشد که کلاه از سر بر میدارد و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می گوید صبح بخیر زندگی شاید آن لحظه مسدودیست که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد و در این حسی است که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت در اتاقی که به اندازه یک تنهاییست دل من که به اندازه یک عشقست به بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد به زوال زیبای گلها در گلدان به نهالی که تو در باغچه خانه مان کاشته ای و به آواز قناری ها که به اندازه یک پنجره می خوانند آه سهم من اینست سهم من اینست

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    روی دروازه قلبم نوشتم - شعر و اس ام اس

    >>لینک دوستان<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<
    >
    set as your home page

    کد موزیک برای وبلاگ شما در وبلاگ: ی

    بهترین و زیباترین کدهای جاوا اسکریپت به همراه آزمایش آن کد

    Kamyabonline The Best Site For You