سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که دورى سفر را یاد آرد ، خود را براى آن آماده دارد . [نهج البلاغه]
شعر های عاشقونه - شعر و اس ام اس
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • برای ...
    نه ، حرفی نیست تا آن را بنویسم .

     غمی نمانده تا آن رادر قلبم نهان کنم . اشکی نیست تا از ریزش آن جلوگیری کنم .

    نه ، دوباره از نو می نویسم .

    حرفی است برای نوشتم اما نمی دانم چگونه باید نوشت ؟!

    غمی است سخت برالی نالیدن و اشکی است پنهان زیر پلکم !

    دلم برای کسی تنگ است که هر گز ندیدمش و غصه هایش و تنهایی اش غم مرا دوچندان

    می کند .

                                          هر کجا هست خدایا به سلامت دارش.



    جواد ::: سه شنبه 85/11/3::: ساعت 3:13 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    نه! نگو! از این سفر با من نگو
    من به پایان می رسم از کوچ تو
    با من از آغاز این مردن نگو
    کاش می شد لحظه ها را پس گرفت
    کاش می شد از تو بود و تا تو بود
    کاش می شد در تو گم شد از همه
    کاش می شد تا همیشه با تو بود
    با من امشب چیزی از رفتن نگو
    نه! نگو! از این سفر با من نگو
    من به پایان می رسم از کوچ تو
    با من از آغاز این مردن نگو
    کاش فردا را کسی پنهان کند
    لحظه را در لحظه سرگردان کند
    کاش ساعت را بمیراند به خواب
    ماه را بر شاخه آویزان کند
    می روی تا قصه را غم نامه تدفین گل
    می روی تا واﮋه را باران خاکستر کنی
    ثانیه تا ثانیه پلواره ویران شدن
    می روی تا بخشی از جان مرا پرپر کنی
    با من امشب چیزی از رفتن نگو
    نه! نگو! از این سفر با من نگو
    من به پایان می رسم از کوچ تو
    با من از آغاز این مردن نگو



    جواد ::: سه شنبه 85/11/3::: ساعت 3:4 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    <      1   2      
    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 36
    بازدید دیروز: 3
    کل بازدید :76267

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    شعر های عاشقونه - شعر و اس ام اس
    جواد
    همه هستی من آیه تاریکیست که ترا در خود تکرار کنان به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد من در این آیه ترا آه کشیدم آه من در این آیه ترا به درخت و آب و آتش پیوند زدم زندگی شاید یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد زندگی شاید ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد زندگی شاید طفلی است که از مدرسه بر میگردد زندگی شاید افروختن سیگاری باشد در فاصله رخوتناک دو همآغوشی یا عبور گیج رهگذری باشد که کلاه از سر بر میدارد و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می گوید صبح بخیر زندگی شاید آن لحظه مسدودیست که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد و در این حسی است که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت در اتاقی که به اندازه یک تنهاییست دل من که به اندازه یک عشقست به بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد به زوال زیبای گلها در گلدان به نهالی که تو در باغچه خانه مان کاشته ای و به آواز قناری ها که به اندازه یک پنجره می خوانند آه سهم من اینست سهم من اینست

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    شعر های عاشقونه - شعر و اس ام اس

    >>لینک دوستان<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<
    >
    set as your home page

    کد موزیک برای وبلاگ شما در وبلاگ: ی

    بهترین و زیباترین کدهای جاوا اسکریپت به همراه آزمایش آن کد

    Kamyabonline The Best Site For You