سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برادرانِ راستین در میان مردم، از ثروتی که شخص از آن برخوردار شود و به ارث گذارد، بهترند . [امام علی علیه السلام]
شعرهای عاشقونه 1 - شعر و اس ام اس
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • تو با یک جرعه از دریای یادت

          میــان بــاغ قـلبـــم جــا گــرفتــی

             تـو بــا یک انـعکـاس نقره ای رنگ

                   مــجـال نـــازو از رعنـــا گـرفتــی

    توچون یک هدیه فیروزه ای رنگ

         مــرا بـــر قـــایــق رویـــا نشـانــدی

                  وبـا یک لطف , یک لبخند ساده

                       مـرا بـه سرزمین عشق خوانـدی

    تــو دیــوار میـان قـلبـهــا را

          بــه رســم آسمـانی ها شـکستــی

             وچون حسی غریب وواژه ای سرخ

                  میــــان  دفــتــــر روحـــم  نــشـستــی

    تودریایی ترین ترسیم یک موج

         تـــو تــنـها جــادهء دل تــا خـدایی

             تــو مثــل شـوق یک کـودک لـطیفـی

                  تــو مثــل عطر یک گــلدان رهـایــی

    تو مثـل نغمهء موزون باران

         بــه روی اطلسـی هـا نـازنینــی

              وتــا وقتی که روحم مال اینجاست

                     بـه روی صفحـهء دل مـی شینـی

    .............................................................................

    اگـر چشمان من دریـاست تویی فـانـوس شبهایش اگــر حرفی زدم از گل تویی مفهوم و معنایش     

    به جفایی ووفایی نرود عاشق زاری/مژه بر هم نزد گر بزنی تیر فنایش



    جواد ::: چهارشنبه 85/11/4::: ساعت 1:44 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    love is 

    عشق یعنی با افق یک دل شدن

               یــا لباسی از شقایق دوختن

                     عشق یعنی با وجود خستگی

                             بر سر پروانهء دل سوختن

    عشق یعنی داستــانی نـا تـمــام

            عشق یعنـی کلمه ای بـی انـتـهـا

                   عشق یعنی گفتن ازاحساس موج

                          در کــنـار حسـرت پـروانـه ها

    عشق یعنـی آه سرخ لالـه هـا

           عشق یعنی حرف پنهان در نگاه

                    عشق یعنـی تـرجـمـان یک نـفس

                             عمق سـایـه روشن دشت پگـاه

    عشق یعنـی قـصـهء یک آرزو

           عشق یـعـنـی ابـتـدای یک غـروب

                     عشـق یـعـنـی تکـه ای از آسمـان

                            عشق یعنی وصف یک انسان خوب   

    ..............................................................................    

    در مشرق عشق دشت خورشید تویی

    در باغ نگاه یاس امید تـویـی

    در بین هزار پونه آنکس که مرا

    چون روح نسیم زود فهمید تویی

     



    جواد ::: چهارشنبه 85/11/4::: ساعت 1:43 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    در یک جزیرهء سر سبز و خرم تمامی صفات نیکو و پلید انسان با هم زندگی می کردند  صفاتی چون: دانایی  غرور  ثروت  شهوت  عشق و ... .

     در روزی از روزها دانایی همهء صفات را در یکجا جمع کرد و گفت قرار است سیل عظیمی در جزیره جاری شود و هر کس لوازم ضروری خود را بردارد و در قایقش بگذارد و آماده سیل شود. همه این کار را کردند و باران شدیدی  شرو ع به باریدن کرد و سیل بزرگی براه افتاد. همه در قایق خودشان بودند تا اینکه صدای غرق شدن و کمک خواستن یکی از صفات آمد.  آن محبت بود. عشق بی درنگ به کمک محبت شتافت و قایق خود را در اختیار محبت گذارد  ولی چون قایق جای یک نفر را بیشتر نداشت  محبت سوار شد و عشق در سیل گیر افتاد.  به دورو بر خود نگاه کرد  ثروت را در نزدیکی خود دید از او کمک خواست ولی ثروت در پاسخ گفت:آنقدر طلا و جواهر در قایق دارم که دیگر جایی برای تو نیست و قایق سنگین است.

    عشق نا امیدانه به اطراف نگریست  غرور را دید و از غرور کمک خواست. غرور در جوابش گفت: تو خیس هستی و اگر من به تو کمک نمایم خود و قایقم خیس میشویم. آب همینطور بالا می امد و عشق بیشتر در آب فرو میرفت. دانایی و بقیه در دور دست بودن و کسی صدای عشق را نمیشنید  تا اینکه  شهوت به نزدیکی عشق رسید . عشق از او کمک خواست ولی شهوت گفت:چندین سال است که منتظر یه همچین لحظه ای بودم تا از بین رفتن تو را ببینم.هر جا که تو بودی جایی برای من نبود و همیشه تو برتر از من و موجب تحقیر من بودی.

    عشق دیگر نا امید از زندگی آنقدر آب خورد که از حال رفت.وقتی چشم باز کرد دیگر از سیل خبری نبود و خود را در خانه دانایی یافت. دانایی به او گفت الان دو روز است که بیهوشی .سیل تمام شده و آرامش به جزیره بازگشته است.

    عشق بدو ن توجه به این حرفها در پی این بود که بداند چه کسی نجاتش داده است از دانایی پرسید و دانایی در جوابش گفت: زمان 

    آری  فقط زمان است که میتواند عظمت و جلال عشق را درک کند

    ........................................................................................................

    نه گنهکاریم نه بی تقصیریم

       منــو تــو بــازیچه تقدیــریـم

      هر دو در بیراهه بی رحم عشق

      با دل و احساس خود در گـیـریم

      بیشــتــر از هـمیـشـه  دوستـت دارم

     گرچه ازعاشقی وعاشق شدن بیزارم

     زیــر آوار فـرو ریـخـتـه عـــشـــق

    ازدلم چیزی نمانده که به توبسپارم

    تو  که  همدردی  مرا  یاری  ده

    به  من  عـاشق  امـیـدواری  ده

    اگرعشق باماسریاری نداشت

    تو به من قول وفاداری ده

     



    جواد ::: چهارشنبه 85/11/4::: ساعت 1:39 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    در زمانی که وفا

                                     قصهءبرف به تابستان است

                  و صداقت گل نایابی ست

     به چه کسی باید گفت

                                                   که با تو خوشبخت ترینم

     

         راضیه نازم تو مظهر وفا و صداقتی و من با تو خوشبخت ترینم

    ......................................................................................

    وقتی گــل یــادت تو دشت خیــالم روئـیـد و نـپـرسیـد روزگارو حالم

    وقتی بوی عشقت پیچید توی خوابم یه رویای شیرین اومد به سراغم

    اون یار خورشید دنبال تو دویدم عطر تو  تو دشت آلاله ها دیدم

    از باغ نگاه تو غنچه ای چیدم رنگ آسمونو تو چشم تو دیدم

     

    رویای سپید من  تو ای عشق و امید من هوای تو دارم طاقت ندارم

    رویای سپید من تو ای عشق و امید من بی تو خواب ندارم من بی قرارم

     

    شدی پر پرواز با تو پر کشیدم خودم و رو بال قاصدکا دیدم

    ترانـهء عشق و وقتی کـه شنیدم به ساحل سبز آرزو رسیـدم

    قصر آرزوهام با تو غرق نوره دهکدهء رویام بی تو سوت و کوره

    قلب من از عشقت سر فصل غروره  سرد و بی قراره وقتی از تو دوره

     

    رویای سپید من تو ای عشق و امید من هوای تو دارم طاقت ندارم

    رویای سپید من تو ای عشق و امید من بی تو خواب ندارم من بی قرارم

    رویای سپید من......رویای سپید من......رویای سپید من

    رویای سپید من.....راضیه

     



    جواد ::: چهارشنبه 85/11/4::: ساعت 1:37 صبح

    روی دروازه قلبم نوشتم: ورود ممنوع !!!!!!*** ***

    دل پریشان آمد. گفتم بخوانش. خواند و بازگشت.!!!!!

    *** *** امید مضطرب آمد . گفتـم بخوانش. خـوانـد و

     بازگشت.!!!!*** *** آرزو با دلهره آمد.گفتم بخوانش

     خواند و بازگشت ... !!!*** ***عشق خنده کنان آمد!

     گفتم خواندیش؟ گفت: من سواد ندارم

    ……………………………………………………………………………….

    تو را نگاه میکنم که خفته ای کنار من

              پس از تمام اضطراب, عذاب و انتظارمن

                        تورا نگاه می کنم که دیدنی ترین تویی

                                وازتو حرف میزنم که گفتنی ترین تویی

     

    من ازتوحرف میزنم شب عاشقانه میشود

    تـو را ادامه می دهم همین ترانه می شود

     

    کـاش بـه شهر خـوب تـو مـراهمیـشه راه بـود

            راه بـه تـو رسیـدنـم هـمـیـن پـل نـگـاه بـود

                    مرا ببر به خواب خود که خسته ام ازهمه کس

                          که خواب و بیداری من هر دو شکنجه بود و بس

     

    من ازتوحرف میزنم شب عاشقانه میشود

    تـو را ادامه می دهم همین ترانه می شود

     



    جواد ::: چهارشنبه 85/11/4::: ساعت 1:30 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 6
    بازدید دیروز: 3
    کل بازدید :76237

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<
    شعرهای عاشقونه 1 - شعر و اس ام اس
    جواد
    همه هستی من آیه تاریکیست که ترا در خود تکرار کنان به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد من در این آیه ترا آه کشیدم آه من در این آیه ترا به درخت و آب و آتش پیوند زدم زندگی شاید یک خیابان درازست که هر روز زنی با زنبیلی از آن می گذرد زندگی شاید ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد زندگی شاید طفلی است که از مدرسه بر میگردد زندگی شاید افروختن سیگاری باشد در فاصله رخوتناک دو همآغوشی یا عبور گیج رهگذری باشد که کلاه از سر بر میدارد و به یک رهگذر دیگر با لبخندی بی معنی می گوید صبح بخیر زندگی شاید آن لحظه مسدودیست که نگاه من در نی نی چشمان تو خود را ویران می سازد و در این حسی است که من آن را با ادراک ماه و با دریافت ظلمت خواهم آمیخت در اتاقی که به اندازه یک تنهاییست دل من که به اندازه یک عشقست به بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد به زوال زیبای گلها در گلدان به نهالی که تو در باغچه خانه مان کاشته ای و به آواز قناری ها که به اندازه یک پنجره می خوانند آه سهم من اینست سهم من اینست

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    شعرهای عاشقونه 1 - شعر و اس ام اس

    >>لینک دوستان<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<
    >
    set as your home page

    کد موزیک برای وبلاگ شما در وبلاگ: ی

    بهترین و زیباترین کدهای جاوا اسکریپت به همراه آزمایش آن کد

    Kamyabonline The Best Site For You